سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیمارستان و مریضی بچه، خدا برای هیچ مادری نیاورد. خیلی سخت بود.

از پرستارها متشکرم که لحظه ای که بردند بچه را برای رگ گیری، منو بیرون کردند و نگذاشتند ببینم. خدایا شکرت که موضوع فقط تب و ویروس بود و چیزهای بدتر نبود.


نوشته شده در  جمعه 93/12/8ساعت  7:27 عصر  توسط سوده 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرحله جدیدی از زندگی زینب
روضه های امسالمان
بقچه لباسهای گرم
بازی بازی
[عناوین آرشیوشده]